-
مرض لاعلاج
جمعه 11 مهر 1393 21:21
گوشیمو سایلنت میکنم که موقع درس خوندن مزاحم نباشه . . . . . بعد هرلحظه چکش میکنم میس یا مسیج نداشته باشم نمیدونم دقیقا این چه مرضی من دارم
-
n
جمعه 11 مهر 1393 21:19
ﺍﮔﺮ ﺑﺘﻮﻧﯿﺪ ﺩﺭ ﮐﻤﺘﺮ ﺍﺯ ﯾﮏ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺗﻮ ﻣﺘﻦ ﺯﯾﺮ ﺍﺯ ﺑﯿﻦ m ﻫﺎ n ﺭﺍ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﻨﯿﺪ ﺩﻗﺖ ﺑﯿﻨﺎﯾﯽ ﺷﻤﺎ ﻋﺎﻟﯿﺴﺖ mmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmm mmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmm mmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmm mmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmm mmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmm mmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmm mmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmm...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 11 مهر 1393 21:17
پسرا توجه دیشب یه ﺩﺧﺘﺮ ﺑﻬﻢ ﺯﻧﮓ ﺯﺩ ﻣﻨﻢ ﻫﻤﻴﻨﻜﻪ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻢ ﺻﻴﻐﻪ ﻋﻘﺪﻭ ﺧﻮﻧﺪو ﻣﻨﻢ ﺑﺎﺗﻌﺠﺐ ﮔﻔﺘﻢ: ﺑﻠﻪ ؟؟ ﻫﻴﭽﻰ ﺩﻳﮕﻪ ﺍﻳﻨﻮﺭﺻﺪﺍﻯ ﺟﻴﻐﻮ ﻫﻮﺭﺍﻩ ﺩﻩ ﭘﻮﻧﺰدﻩ ﻧﻔﺮ ﻣﻴﻮﻣﺪ ﻛﻤﺒﻮﺩ ﺷﻮﻫــــﺮ ﭼﻪ ﻣﻴﻜﻨﻪ ! ﺩﺭﺟﺮﻳﺎﻥ ﺑﺎﺷﻴﻦ ﺗﺮﻓﻨﺪ ﺟﺪﻳﺪ ﺩﺧﺘﺮﺍﺱ ﻣﺮﺍﻗﺐ ﺧﻮﺩﺗﻮﻥ ﺑﺎﺷﻴﻦ ﺷﻤﺎﺭﻩ ﻧﺎﺷﻨﺎسم ﺟﻮﺍﺏ ﻧﺪﻳﻦ !!
-
گرگ باش
پنج‌شنبه 10 مهر 1393 10:28
-
زر :|
پنج‌شنبه 10 مهر 1393 10:25
نظر بیشتر ا یرانی ها در مورد حرفهای منطقی دیگران : . . . . . . . . . . . . . . . زر میزنه…
-
اعدام
پنج‌شنبه 10 مهر 1393 10:23
پیداشدن کارت شارژ ایرانسل توی جیب مرد متاهلی که خط همراه اول داره، مثل کشف 97کیلو تریاکه توی ماشین یه قاچاقچی ……. حکمش اعدامه!
-
مامان بزرگ
پنج‌شنبه 10 مهر 1393 10:21
دوستم زنگ زده خونمون مادر بزرگم گوشی رو جواب داده در حالیکه گوشی دم دهنشه از من میپرسه بگم هستی یا نیستی؟!!! من مادربزرگمم همچنان منتظر جواب من!
-
پنگودن
پنج‌شنبه 10 مهر 1393 10:20
پنگوئنا یه جوری راه میرن که انگار 5 تا آدم کُشتن تا دیروز هم تو حَبس بودن تازه آزاد شدن..!
-
[ بدون عنوان ]
پنج‌شنبه 10 مهر 1393 10:18
مـورد داشـتـیـم پسره وسـط نـمـازش بـا گـریـه و جـیـغ ﻣـﻨـﻮ ﺍ ﺯ ﺧـﺪﺍ ﺧـﻮﺍﺳـﺘـﻪ ...
-
نون شیر مال :))
پنج‌شنبه 10 مهر 1393 10:18
-
حلبی
پنج‌شنبه 10 مهر 1393 09:58
مهمونی دعوت بودیم نشسته بودم سر میز خواهرم پشتم بود بعد منم کلاس گذاشتم گفتم ببخشید پشتم به توء بعد کصصافط برگشته جدی جدی جلو جمع میگه راحت باش حلبی چهار طرفش یه شکله
-
جنگ هشته ای:|
سه‌شنبه 8 مهر 1393 21:11
دوتا معتاد زرد آلو مى خوردند و هسته هاشو به همدیگه پرت میکردن معتاد : احشان میدونی الان ما داریم چوکار میکنیم؟؟؟؟ –نه؟!! –پشر ما داریم جنگ هشته ای میکنیم!!
-
سلام
سه‌شنبه 8 مهر 1393 20:10
دیروز یه دختر خیلی خوشگل و خوش هیکل از اون داف مجلسیا تو خیابون از پورشه پیاده شد اومد به طرفم. گفت: حالتون خوبه؟گفتم: بله گفت: کجا تشریف میبرین؟ گفتم: میرم خونه گفت: میشه ازتون خواهش کنم با من دوست شید ؟ گفت اگه با من دوست شی حاضرم ماشینم و یک میلیارد تومن پول هم بهت بدم.... گفتم: نه و رفتم............... میدونین بچه...
-
بادخارجی
سه‌شنبه 8 مهر 1393 00:40
دختره اومده آپاراتی باد چرخاشو تنظیم کنه به یارو گفت اقا باد خارجی بزنید لطفا. من که شوکه شدم.. پمپ باده که از خنده بادش نمیومد. اوستاهه که اینکاره بود گفت نگران نباشید توی کل منطقه فقط ماییم که باد خارجی میزنیم بقیه یا چینیه یا ایرانی الان براتون صورتیشو زدم دختر : وااااااااا چرا صورتی؟ این ماشینه بابامه .... بقیشو...
-
سواد
سه‌شنبه 8 مهر 1393 00:37
یه فقیره داشت کتاب راز ثروتمندی رو میفروخت منم رفتم جلوشو باغرور گفتم: هه عمو تو خودت چرا این کتابو نمیخونی تا ثروتمند بشی؟ . . . اونم گفت:چون سواد ندارم ینی با اسفالت یکی شدم
-
تو
سه‌شنبه 8 مهر 1393 00:33
پسرا : من فقط از تو خوشم میاد عزیزم ... فقط از تو→ از تو↑ تو↗ تو↓ و تو↘
-
ایفون6
سه‌شنبه 8 مهر 1393 00:31
یکی از رفیقام آیفون 6 داره گذاشت تو جیبش رفتیم بیرون یهو پاش سر خورد خورد زمین صدا شکستگی اومد ، هیچی دیگه خدا خدا میکرد استخون لگنش باشه !!
-
چقد باهوشن خدایی :))
دوشنبه 7 مهر 1393 17:04
ترک میخواست مسیحی بشه پدر روحانی بهش میگه شرطش اینه که گوشت و مرغ نباید بخوری. ترک قبول میکنه و پدر سه بار آب مقدس میریزه رو صورته ترکه و با هر بار میگه تو دیگه ترک نیستی مسیحی هستى. خلاصه ترکه مسیحی میشه بعد از یه هفته میبینن مرغای کلیسا کم میشه، یه شب ترکرو تعقیب میکنن میبینن میره مرغارو میبره حموم سه بار آب مقدس...
-
بعضیا
دوشنبه 7 مهر 1393 16:58
بعضیا رو پله برقی یجوری ژست میگیرن میان پایین که انگار همین الان پروازشون مستقیم از نیویورک نشسته
-
پتو
دوشنبه 7 مهر 1393 16:53
دیشب با پورشه از الهیه رد میشدم یه بچه پرید جلو ماشین همچین زدم رو ترمز پتو پاره شد
-
محیط
دوشنبه 7 مهر 1393 16:39
طرف امسال تازه دانشگاه قبول شده دو هفته نگذشته عاشق یه دختره ترم آخری شده حالا این هیچی :| میدونی عمق این فاجعه کجاست؟ . . . . . رفته به دختره گفته دیگه خوش ندارم بیایی دانشگاه...محیطش خرابه :|
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 7 مهر 1393 16:37
پسرعمه: آقای مجری شما منو بیشتر دوس داری یا ماشین عباس آقا رو؟ مجری: معلومه که تورو بیشتر دوس دارم... پسرعمه: خب خدارو شکر! مجری: چطور مگه؟ پسرعمه: هیچی...زدم ماشین عباس آقا رو ترکوندم نگران بودم نکنه بخاطرش منو دعوا کنی! مجری(با عصبانیت): بله!؟ زدی ماشین اون بنده خدا رو ترکوندی!؟ پسرعمه: یه اشتباه محاسباتی بود،کبریت...
-
:|
جمعه 4 مهر 1393 23:36
ﺷﻮﻫﺮ : ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦﮐﻪ ﻣﻦ ﺑﻤﯿﺮﻡ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ؟ ﺯﻥ : ﻧﻪ میرم ﺑﺎ ﺧﻮﺍﻫﺮﻡ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽﮐﻨﻢ ﺯﻥ : ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﺮﮒ ﻣﻦ ﺗﻮ چی؟ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ میکنی؟ ﺷﻮﻫﺮ : ﻧﻪ! منم ﺑﺎ ﺧﻮﺍﻫﺮﺕ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ..! ینی یه همچین موجوداتِ وفاداری هستن مردا
-
چاره چیه:))
جمعه 4 مهر 1393 21:51
شوهر：عزیزم بیا باهم بریم پارک ورزش... زن：چی؟؟؟تو فکر میکنی من چاقم؟؟؟؟ شوهر：خب نمیخوای نیا...... زن：منظورت اینکه من تنبلم؟؟؟؟؟؟ شوهر：آروم باش خانوم..... زن：یعنی من عصبی ام؟؟؟؟ شوهر：منظورم این نبود...... زن：پس من دروغگوام؟؟؟؟؟ شوهر：باشه اصلا من تنها میرم.... زن：چی؟تنها؟؟چرا تنها؟با کی قرار داری؟؟
-
لنت ترمز
جمعه 4 مهر 1393 21:49
لنت ترمزهای ماشینم تموم شده، خدا تومن پولشه... تصمیم گرفتم از این به بعد موقع ترمز گرفتن درو باز کنم پامو بکشم زمین تا ماشین وایسته!
-
عسل
جمعه 4 مهر 1393 14:06
میدونستید این حباب هایی که تو عسل هست چیه ؟؟ . . . . . . . . . . . . زنبوره وسط کار گxزیــده :| نخند مطلب علمیه
-
شنا
پنج‌شنبه 3 مهر 1393 15:16
ﺷﻨﺎﮔﺮ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺑﯿﻦ ﻫﺸﺖ ﻧﻔﺮ ﻫﺸﺘﻢ ﺷﺪﻩ , ﺑﻌﺪ ﻣﺮﺑﯽ ﺷﻨﺎﯼ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻣﯿﮕﻪ ﻓﺮﺍﺗﺮ ﺍﺯ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﻣﺎ ﻇﺎﻫﺮ ﺷﺪﻩ !! . . . . . . . . . . . . . . . ﻓﮑﺮﮐﻨﻢ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﯾﺎﺭﻭ ﻏﺮﻕ ﺑﺸﻪ
-
بابابزرگ
پنج‌شنبه 3 مهر 1393 11:02
رﻓﺘـﻪ ﺑـﻮﺩﻢ ﺧﻮﻧـﻪ ﭘـﺪﺭ ﺑﺰﺭﮔـﻢ ﺑﻨـﺪﻩ ﺧـﺪﺍ ﮔﻮشـاش یـه ﮐـــﻢ ﺳﻨﮕﯿﻨـﻪ ﭘـﺮﺳﯿﺪ پسرم ﺑﺴﻼﻣﺘـﯽ ﮐـﺠﺎ ﻣﺸـﻐﻮﻝ ﺩﺭﺳـﯽ؟ ﮔﻔﺘـﻢ :ﺍﻫـﻮﺍﺯ ﮔﻔـﺖ : گفتی ﺷﯿـﺮﺍﺯ؟ ﮔﻔﺘــــﻢ :نـهﺍﻫــــﻮﺍﺯ ﺑﺎﺯﻡ ﻧﺸﻨﯿـﺪ ﺩﻭﺑـﺎﺭﻩ ﭘﺮﺳﯿـﺪ:ﺷﯿـــﺮﺍﺯ ﻣﯿﺨﻮﻧــﯽ؟ ﮔﻔﺘـﻢ :نـه ﭘـﺪﺭ ﺟﺎﻥ . ﺍﻫـﻮﺍﺯ ﻣﯿﺨﻮﻧـﻢ ... ﺍﻫـﻮﺍﺯ ﮔﻔـﺖ : ﮔﻔﺘـﯽ ﺷﯿـﺮﺍﺯ؟ﮐﺠـﺎﯼ ﺷﯿـﺮﺍﺯ؟ ﺩﯾـﺪﻡ ﺧـﻮﺏ ﻧﻤﯿﺸﻨـﻮﻩ ﮔﻔﺘـﻢ آﺭﻩ...
-
شوعر :(
پنج‌شنبه 3 مهر 1393 10:58
پسره تو صف بانک به دختره گفته چند نفرجلوتن دختره برگشته گفته والا دوتا خواهر بزرگتردارم که جلوم هسن ولی اشکال نداره اگه میخای بیا منو بگیر . . . . . . نخندین خب حق دارن شوهر دوست داره
-
کولر
پنج‌شنبه 3 مهر 1393 10:03
ای کسایی که میگید باباتون کولر خاموش میکنه برید دست پدرتون رو ماچ کنید. من امروز از بس هوا گرم بود داشتم با کتابم خودمو باد میزدم که یهو بابام اومد کتاب ازم گرفت. ^ـ^