ﻳﻪ ﻓﻮﺗﺒﺎﻝ ﻗﺪﻳﻤﻰ ﺭﻭ ﺩﻳﺪﻡ ﮐﻪ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﮔﺰﺍﺭﺷﺶ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻥ،
ﮔﺰﺍﺭﺷﮕﺮﻩ ﻣﻴﮕﻔﺖ :
ﺣﺎﺍﺍﻻ، ﻣﺮﺣﻮﻡ ﺳﻴﺮﻭﺱ ﻗﺎﻳﻘﺮﺍﻥ ،
ﺧﻮﺩ ﻣﺮﺣﻮﻭﻭﻭﻭﻭﻡ ،
ﺗﮏ ﺑﻪ ﺗﮏ ﺑﺎ ﺩﺭﻭﺍﺯﻩ ﺑﺎﻥ !!!
انا الله و انا الیه المدرسه و الدانشگاه...
بازگشت همه بسوی مدرسه و دانشگاه است...
بانهایت تاسف و تأثر پایان سه ماه عشق و حال و صفا و خواب لذت بخش صبح
برنامه روزانه خر پولا
1. از خواب بیدار میشن
2 . سوار لامبورگینی میشن
3 . میرن سر کار
4 . عصر با عشقشون میرن بیرون
.
.
البته منم همین کارا رو میکنم ولی به این ترتیب :
2
3
4
پسرعمه: آقای مجری این بی تو پسر نمی شود یعنی چی؟
آقای مجری: بی تو به سر نمی شود
- چی نمی شود؟
+به سر نمی شود ، یعنی نمیتونم بی تو زندگی کنم.
- با پسرش؟
+پسر نیست که ، بی تو به سر نمی شود.
کلاه قرمزی: یعنی کلاه ما رو میگه دیگه ، میگه اگه تو نباشی من به سرم نمیره
آقای مجری: نه نه ، بچه ها ، خیلی ساده ست . یعنی من بدون تو نمیتونم زندگی کنم.
فامیل دور : منو میگی آقای مجری؟ منم بدون تو نمیتونم زندگی کنم ،
یه روز آفتابی یه خانم انگلیسی روی عرشۀ کشتی در سواحل مکزیک به دریا نگاه میکرد که ناگهان
انگشتر الماس گرانبهایش از انگشتش سر خورد و افتاد توی آب و زن با ناراحتی این سفر را سپری کرد.
پس از 15 سال که به شهر مکزیکو سیتی رفته بود
در یک رستوران کنار ساحل سفارش خوراک ماهی داد،
وقتی داشت ماهی رو میخورد یه جسم سفت و سخت زیر دندونش حس کرد...
.
و وقتی در آورد
.
.
.دید
.
.
.
استخوان ماهیه ...
.
.
.
نکنه فکر کردی انگشتره؟!
بابا تو دیگه خیلی تخیلت قویه!
ییهــــــــــــــــــو استاد گف
دخــــــــــــــــــــــــــــــدر اس دیگــــــــــــر کاریش نمیشه کرد
کلاس منفجـــــــــــــــــــــــر شد=))
چالش آب یخ یک سوسول بازی اروپایی بیشتر نیست
من چالش دمپایی خیس رو به عنوان جایگزین ایرانیش پیشنهاد میدم
رفتم تو مجلس ختم، از بغلیم پرسیدم بنده خدا برای چی فوت شدن؟؟
.. دختره گفت : سرطان ترموستات داشتن
من...
صاحب عزاا
مداحا
پروستات یاروا
ترکیدم پاشدم رفتم بیرون.
یارو هم در اثر شُک وارده زنده شد
.
.
.
.
+نه فقط منتظره توئه انتر بوده بیای تو زندگیش
قیافشو نگا|:
عن/:
و به این قرتی بازی ها اعتقاد ندارن !
همسرشون یه ذره پررو شه
میخورنش!
اگه یه وقتایی زندگی قشنگ نیست اشکال نداره!
.
.
.
سعی کن به چیزای قشنگ نگاه کنی!!!!
.
.
.
.
میخواین عکس منو داشته باشید لازمتون میشه
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺍﻭﻥ ﭘﺴﺮﯼ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﻧﺼﻔﻪ ﺷﺐ
ﺗﻮو ﮐﻮﭼﻪ ﺗﺎﺭﯾﮏ ، ﺩﯾﺪ ﯾﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﺩﺍﺭﻩ ﺍﺯ ﺭﻭﺑﺮﻭﺵ ﻣﯿﺎﺩ،
ﻣﺮﺩﻭﻧﮕﯿﺶ ﺭﻭ ﯾﺎﺩﺵ ﻧﺮﻓﺖ ﻭ ﺳﺮﺷﻮ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﭘﺎﯾﯿﻦ
.
.
.
.
.
.
ﻭ ﭼﻨﺎﻥ ﮔﻔﺖ ﭘﺨﺨﺨﺨﺦ ﮐﻪ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺳﻪ ﻣﺘﺮ ﺭﻓﺖ ﺭﻭ ﻫﻮﺍ ﺑﻌﺪﺵ ﺩﺭ ﺟﺎ ﺳﮑﺘﻪ ﮐﺮﺩ !!
ﻭﺍﻻ ﺑﺨﺪﺍ ﺍﺻﻦ ﭼﻪ ﻣﻌﻨﯽ ﺩﺍﺭﻩ ﯾﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﺗﺎ ﻧﺼﻔﻪ ﺷﺐ ﺗﻮ ﮐﻮﭼﻪ ﻫﺎ ﭘﺮﺳﻪ ﺑﺰﻧﻪ :|